ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( 2 شب )
هـیــزم آورده دشـمـن خــدایــا شعـله زد آتش از درب خـانـه نـالـهای کـودکـانه بـلـنـد اسـت مـــادرم را مــزن تــا زیــانــه وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت **************************** ای فـلـک تا هـمـیـشـه بـنـالـی این چه ظلم و غم بی حساب است ظـالــمـی مـیزنــد تــازیــانـه دست خیبر گشا در طناب است وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت **************************** کوه صبر از مصیبت شکـسته فـاطـمـه پـشت در نـاله مـیزد ای مدیـنه چه کـردی که دیگر روز و شب فاطمه گریه میکرد وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت ************* بعد از شهادت حضرت *************** شب شد و چـشم مـاه و ستـاره شـاهــد چــشــم بــارانــی مـن بر مـزار غـریب تـو هـر شب بـشکـنـد بـغـض پـنـهـانـی من فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان ***************************** شب شد و تا سحر گریه میکرد یک جـوان بر مـزار جـوانـش یـاد روزی کـه در قـلـب آتـش نــالـه زد مــرغ هـم آشـیـانـش فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان ***************************** مـیـل رفـتـن بـه خــانـه نـدارد کاش عـالـم هـمین شب بـمانـد چـاره ســاز غــم عـالـمـی در چــارۀ اشـک زیـنـب بــمــانـد فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان |